شرکت طراحی صنعتی ژینورا، ارائه‌ی خدمات طراحی، مشاوره و تولید محصول

:نویسنده
:تاریخ انتشار

خلاقیت و تخیل، ابتکار و راه های پرورش آنها

خلاقیت و تخیل، ابتکار و راه های پرورش آنها

خلاقیت و تخیل بی شک یکی از زیبا ترین ویژگی های انسان، قدرت آفرینندگی و یا خلاقیت اوست.

به واسطه ی همین ویژگی است که انسان می تواند اهداف آرمان گرایانه خود را پدید آورد و توانایی های خود را شکوفا سازد. آنچه پیش از این در مورد خلاقیت و تخیل تصور می شد بر اساس نگرش نبوغ آمیز بنا شده بود و طبق این نگرش، خلاقیت به افراد خاصی تعلق داشت؛ افرادی که از نبوغ استثنایی برخوردار بوده و توانایی های ذهنی آنان، فراتر از مردم عادی به شمار می رفت.

بنابراین خلاقیت موهبتی آسمانی پنداشته می شد که صرفاً در اختیار تعداد معدودی از افراد قرار گرفته است. در صورتی که خلاقیت به افراد معدودی تعلق نداشته و تمامی افراد می توانند خلاقانه فکر کنند. تنها تفاوت عمده بین افراد نابغه و خلاق وافراد عادی در این است که گروه اول روش هایی را به کار می گیرند که افراد دیگر از آن روش ها بی اطلاع هستند؛ بنابراین آموزش مهارت های خلاقیت و تخیل نقش مهمی را در این بین ایفا می کند.

روش های خلاقیت و تخیل

تعریف خلاقیت و تخیل:

تجاربی که ما در سال های اولیه در اختیار کودکان قرار می دهیم در رشد آتی آنان تأثیرات بسیارحیاتی دارد.

هر قدر این تجارب غنی تر باشد کودکان فرصت های بیشتری برای رشد و آمادگی برای درک آن چیز هایی پیدا می کنند که در زمان حال و آینده به آن نیاز دارند. ولی تعریف خلاقیت و تخیل ساده نیست. این تعاریف ممکن است:
خلاقیت و تخیل را محدود به تولید یک کار هنری، برای مثال، یک نقاشی کنید.
 خلاقیت و تخیل را محدود به “هنر” مثلاً فقط نقاشی یا موسیقی کند.
 به خلاقیت و تخیل صرفاً به عنوان یک مهارت چیزی که می توان آن را از طریق آموزش آموخت نگاه کرد.
 آنان را به عنوان چیزی که فقط در شرایط مناسب رشد می کند ببیند.
 مفاهیم کلیشه ای را در بر بگیرد مانند این گروه های خاصی از افراد طبیعتاً خلافند.
 خلاقیت و تخیل را معدود به تعداد انگشت شماری از افراد سرآمد کند.

روش های خلاقیت و تخیل

آموزش دهندگان لازم است تذکراتی در مورد پرورش خلاقیت و تخیل کودکان مد نظر داشته باشند:
 نخبه گرا نباشند.
این نکته را در نظر گیرند که همه ی کودکان می توانند خلاق باشند و قوه تخیل داشته باشند.
از استعداد های همه ی کودکان به بهترین وجهی بهره گیرد.
 این نکته را در نظر گیرد که همه ی کودکان به این فرصت نیاز دارندکه با مفاهیم بازی کنند.
اهمیت وجود محیطی که خلاقیت و تخیل را تشویق می کند به رسمیت بشناسد.

در ادامه:

خلاقیت و تخیل را غالباً به هم ربط می دهند. برای مثال در پیامد مطلوب

برای یادگیری کودکانی که آموزش و پرورش اجباری را می گذرانند. به این نکته پرداخته شده است ولی نمی توان جای این دو را با هم عوض کرد اگر قرار است به طور مؤثری خلاقیت و تخیل را تشویق کنیم باید بدانیم چه هستند و چگونه با هم ارتباط دارند. در ضمن لازم است ارتباط آن ها را با حوزه های دیگری مثل زیبایی شناسی و بازی بدانیم.

چند تعریف دیگر از خلاقیت:

خلاقیت از جمله مسائلی است که درباره ماهیت و تعریف آن تاکنون بین محققان و روان شناسان توافق به عمل نیامده است. در مجموع تعریف ها خلاقیت و تخیل را چنین تقسیم بندی می نماید:

بعضی از تعریف ها، ویژگی های شخصیتی افراد را محور قرار داده و بعضی دیگر بر اساس فرایند خلاق و تعریف های دیگر بر حسب محصول خلاق به خلاقیت نگریسته اند.
از جمله افرادی که بر حسب شخصیت به خلاقیت می نگرد گیلفورد است. او معتقد است خلاقیت مجموعه ای از توانایی ها و خصیصه هاست که موجب تفکر خلاق می شود.
تعریف های دیگری مبتنی بر فرایند خلاقیت است مانند تعریف مدنیک از نظر او خلاقیت عبارت است از:شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبات تازه که با الزامات خاصی مطابق است یا به مفید است. هرچه عناصر ترکیب جدید غیر مشابه تر باشند. فرایند حل کردن خلاق تر خواهد بود.
عده زیادی به خلاقیت بر اساس محصول توجه نمی نمایند. به طور مثال گیزلین معتقد است: خلاقیت و تخیل ارائه کیفیت های تازه ای از مفاهیم و معانی است.

روش های خلاقیت و تخیل

تایلور:


تایلور خلاقیت را شکل دادن تجربه ها در سازمان بندی های تازه می داند.
همان طور که ملاحظه می شود وجه اشتراک این دو تعریف و تعریف های دیگری تازگی و نو بودن است. اما تازگی به تنهایی نمی تواند مفهوم خلاقیت را روشن کند. زیرا بسیاری چیز هاست که نو و تازه است ولی خلاقانه نیست.

اشکالی که در تعریف خلاقیت در مبنای تازگی وجود داشت محققانی را بر آن داشت تا عنصر ارزش را به آن اظافه کنند. بنابر این ملاک محصول خلاق در بسیاری از نظریه های معاصر تازگی و تناسب یا ارزش.


استین خلاقیت را بر مبنای این دو عامل چنین تعریف می کند:

خلاقیت فرایندی است که نتیجه آن یک کار تازه ای می باشد که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت بخش مقبول واقع شود.

روش های خلاقیت و تخیل

ورنون نیز از همین چشم انداز به خلاقیت می نگرد:

خلاقیت و تخیل توانایی شخص در ایجاد ایده ها، نظریه ها، بینش ها یا اشیای جدید و نو و باز سازی مجدد در علوم و سایر زمینه هاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیده ای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبایی شناسی، فن آوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد.

محور اصلی تعریف ورنون نیزهمان تازگی و ارزش است. منتهی تلاش شده با بیان ابعاد مختلف این دو عنصر تعریف های قبلی تکمیل گردد.

استرنبرگ:

استرنبرگ نیز تفکر خلاق را ترکیبی از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد. خارج از تفکر نا معقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالاًخشنودی دیگران خواهد بود.

تعریف خلاقیت و تخیل از نظر آمابیل:

آمابیل ضمن تأکید این تعریف قیدی به آن اظافه می کند. آمابیل معتقد است در تکمیل دو عنصری که در اغلب تعریف ها آمده یعنی تازگی و تناسب و ارزشمندی باید این نکته را اظافه نمود که عمل خلاق از طریق اکتشاف انجام می گیرد نه از طریق الگوریتم. بنا براین مثلاً اگر یک شیمی دان زنجیره ترکیبی شناخته شده را عیناً برای ترکیب تازه ای که قبلاً نبوده طی کند کار خلاقی نکرده، هرچند کار او مفید و با ارزش باشد. این مسأله در مورد هرکار دیگر هنری نیز مصداق دارد.

البته هنوز سؤالاتی باقی است. از جمله وقتی صحبت از تازگی برای چه کسی؟ منظور از تازگی چیست؟ آیا تازگی به معنی مطلق آن مد نظر است؟ یعنی کار جدیدی که قبلاً نبوده است.

منظور از تازگی، جدید بودن برای افراد است. یعنی امری که بارها انجام شده، اما برای فرد خاص تازگی دارد، اگر تازگی منحصر به کار های بدیعی باشد که قبلاً به وجود نیامده است. معنی خلاقیت اختصاصی می گردد. بعضی از متفکران از جمله استین با این نظریه موافقند، اما اگر شق دوم پذیرفته شود خلاقیت مفهومی عام است که از معمول ترین افراد تا دانشمندان، هنرمندان، متفکران را در بر می گیرد.

روش های خلاقیت و تخیل

بر اساس آنچه گفته شدمایر و وایز برگ تعریف ساده ای از خلاقیت ارائه دادند:


خلاقیت توانایی حل مسائلی است که فرد قبلاً حل آن ها را نیاموخته است.

زمانی که فرد راه حل تازه ای را برای مسأله ‍ ای که با آن مواجه شده به کاربرد خلاقیت و تخیل شکل گرفته است. این تعریف نیز شامل دو عنصر است: اول راه حلی که مسأله ای را حل کند. دوم راه حل برای کسی که مسأله را حل می کند تازه باشد. بنابراین پاسخ مشابهی ممکن است برای فردی خلاق باشد و برای دیگری غیر خلّاق.

در مفاهیمی که تاکنون از خلاقیت ارائه شد. تعمق کنیم ملاحظه می نماییم که اغلب آن ها به یک جنبه بسیار مهم و اساسی توجه کافی ننموده اند. و آن بعد اجتماعی خلاقیت است. امروزه عده زیادی از محققان و متخصصان اعتقاد دارند ما نمی توانیم به خلاقیت و تخیل بدون توجه به زمینه های اجتماعی نظر بیندازیم.

سیکزنتمی هالی در رابطه باخلاقیت و تخیل می گوید:

ما نمی توانیم به افراد و کار های خلاق جدا از اجتماعی که در آن عمل می کنند بپردازیم. زیرا خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست.

آمابیل و همکارش در مصاحبه هایی که که با 120 دانشمند در 20 رشته مختلف داشته اند به این نتیجه رسیدند که عوامل محیطی در رشد خلاقیت برتری دارند. آمابیل می گوید: این یافته ها اهمیت اکولوژی را نشان می دهد و این که محیط عامل برجسته تری از مسائل فردی است. این بدین معنی نیست که نیروی بیرونی از شما مهم تر از خود شماست. مطمئناً عوامل شخصی تأثیر زیادی در خلاقیت دارند، اما نکته مهم این است که سهم محیط بسیار متغیر تر است. یعنی راحت تر می توان عوامل اجتماعی را تغییر داد تا ویژگی ها و توانایی ها.

در مطالعه ی دیگری هنسی و آمابیل می گویند:

تحقیقات ما نشان داده است عوامل اجتماعی و محیطی نقش اصلی را در کار خلاق ایفا می کنند. ما دریافتیم بین انگیزه های شخصی و خلاقیت و تخیل ارتباط قوی ای وجود دارد. که قسمت زیادی از این گرایش را محیط اجتماعی یا حداقل جنبه های خاصی از محیط تعیین می کنند.

روشن است محیطی که موجب تولید خلاق شود به آسانی ایجاد نمی گردد. و وقتی متحقق گردد باید مرتب تجدید شکل یافته و کنترل شود. عشق کافی نیست. افراد خلاق با مشکلات زیاد باید تلاش کنند محیط شخصی انسان در جهت تحکیم این عشق باشد.

هارینگتون:

هارینگتون بر مبنای شناخت محیط زیست (اکولوژی) در زیست شناسی، نظریه اجتماعی خویش را از خلاقیت پایه ریزی می کند. او معتقد است:خلاقیت محصول فرد واحدی، در یک زمان واحد، در جای خاصی نیست. بلکه عبارت از یک زیست بوم (اکوسیستم) است؛ همان گونه که در زیست بوم (اکوسیستم) در زیست شناسی موجود های زنده با یکدیگر و با اکو سیستم شان مرتبطند در اکوسیستم خلاق نیز همه اعضاء و همه جنبه های محیطی در حال تعامل می باشند.

برای نمونه اگر بخواهیم از اکوسیستم یک نویسنده خلاق توصیفی به عمل آوریم می توان گفت: اکوسیستم او شامل شرایط مادی و تجهیزات محیط کارش، شرایط زمانی و مکانی که زندگی و کار می کند. منابع حمایت کننده فکری و احساسی او، امکان دسترسی او به منابع ادبی و سایر نویسندگان، امکانت دسترسی به ناشرین، متغیر های اقتصادی و غیره می باشد.

علاوه بر شرایط محیطی، ویژگی های شخصی نویسنده که با کار خلاقش در ارتباط است نیز باید روشن گردد. برای مثال انگیزه نوشتن، میل و توانایی او در تغییر شرایط و ایجاد موقعیت تازه که برای کارش مساعد تر باشد. توانایی او برای ارزیابی کارش، اعتماد به نفس در صورت عدم استقبال از کارش و موراد مشابه.

البته بین اکوسیستم در زیست شناسی با اکوسیستم خلاقیت تفاوت وجود دارد. این جا یک استفاده استعاری از مفاهیم انجام گرفته است. سه مفهوم زیست شناختی در این استعاره قابل توجه است.

خصوصیات ارگانیسم:

بعضی خصوصیات ارگانیسم در یک جا نقش حیاتی دارد و در محیطی دیگر بی تأثیر و غیر مفید است. همچنین خصوصیات محیطی که برای یک ارگانیزم زیانبخش است برای دیگری عامل رشد وتوسعه. این مسئله در اکوسیستم خلاقیت قابل تعمیم است.

عوامل محیطی که در یک جا مثبت است در جای دیگر تأثیر منفی دارد. در حقیقتی که آمابیل داشته دانشمندان فشار و اضطرار زمانی را مانعی در خلاقیت و تخیل دانسته اند. در حالی که در تحقیق دیگر دانشمندان این عوامل را محرک خلاقیت خویش دانسته اند. ویژگی های شخصیتی در کار خلاق با ویژگی های اکو سیستم در ارتباط است.

مثلاً استقلال برای محیط کار منفرد مفید است.اما در جایی که نیاز به تعامل یا هماهنگی بالایی است، غیر مفید است. به طور مشابهی، در اکوسیستمی که پرورش خلاقیت اهمیتی ندارد ممکن است اقتدارگرایی نیاز باشد. اما همین مسأله در اکوسیستمی که به رفتار خلاق توجه می شود غیر مفید است.

موجودات زنده، شکل دهندگان و جستجو گران فعال محیطشان هستند. زیست شناس ها توجه زیادی به فرایند فعالیت موجود زنده دارند. که طی آن چیز ها را تغییر داده و جای طبیعیشان را جستجو می کند. در اکوسیستم خلاقیت نیز به فرایندی که افراد خلاق به طور فعالی محیطشان را انتخاب کرده و شکل می دهند توجه می شود. این عمل موجب تسهیل رشد خلاقیت افراد و پیشرفت کار هایشان می گردد.

ارتباط غیر خطی و متصل عوامل محیطی:

بیولوژی عوامل محیطی با یکدیگر ارتباط غیر خطی دارند. در اکوسیستم خلاقیت نیز همه عناصر با یکدیگر ارتباط نزدیک و غیر خطی دارند. در یک گلخانه نیاز به مقداری آب، نور خورشید است تا گیاه رشد کند.

مقدار آبی که لازم است نیز وابسته به عوامل دیگری مانند میزانی که گیاه، نور خورشید را جذب کرده است و غیره می باشد. این مسائل نیز در تحقیقات اکوسیستم خلاقیت مشاهده شده است. در تحقیقات زیادی تأثیر محیط روی خلاقیت بررسی شده است از جمله: آلن لی، تاشمن، میت راف.

فرآیند خلاقیت و تخیل در ذهن شخص جدا از متغیر های اجتماعی قرار نمی گیرد. واقعیت این است به خلاقیت نمی توان با تمرکز بر یک بعد نگریست. بعد فردی، محیطی، فرایندی و محصولی به تنهایی نمی توانند بیانگر ماهیت خلاقیت باشند. ویژگی های شخصیتی با خلاقیت همبستگی بالایی دارد، اما نه این که همه چیز را راجع به خلاقیت بگوید، بلکه همراه آن ما نیاز داریم به نظام اجتماعی خلاق نیز توجه کنیم.

خلاقیت وتخیل

توضیحی چند در رابطه با رامبراند:

برای مثال رامبراند یک نقاش بزرگ است، اما ما نمی توانیم به خلاقیت او با مطالعه ی شخصیت، فکر یا رفتارش پی ببریم. حتی اگر بدانیم لحظه به لحظه چه کرده و چه در ذهنش گذشته نمی توانیم.

کاملاً آنچه او را خلاق ساخته بشناسیم. خلاقیت او وقتی مشخص می شود که کار او در ارتباط با دیگران بررسی شود. اگر کار او را به افرادی که از تاریخ هنر اطلاعی ندارند. نشان دهیم نمی توانند راجع به خلاقیت آن اظهار نظر کنند. آن ها می توانند فکر کنند او نقاش بزرگی است اما راجع به خلاقیت او نمی توانند قضاوت کنند. چون ابزاری برای ارزیابی ندارند. هم عصران رامبراند نیز اعتقاد نداشتند او خلاق است. تنها پس از مرگ او متخصصان با قرار دادن کار او در مجموعه نقاشی های اروپا متوجه تفاوت کار او با دیگران و ابتکاری بودن آن شدند.

نمی توان به خلاقیت صرفاً از بعد ویژگی های شخصیتی، اجتماعی، فرایند یا محصول پرداخت. مانند محصولی که در یک جامعه ارزشمند است، اما در محیطی دیگر بی ارزش.

خلاقیت مجموع عوامل شخصی و محصول است که در یک محیط اجتماعی در حال تعامل اند.

آزوبل نیز در رابطه با روش های خلاقیت و تخیل می گوید:

خلاقیت و تخیل یکی از مبهم ترین و مغشوش ترین اصطلاحات در روان شناسی و تعلیم و تربیت امروز است.

ابهام اصطلاح خلاقیت و تخیل مربوط به این می شود که یک مفهوم انتزاعی و تازه است. اما ابهام در مفهوم به معنی پیچیدگی خود جریان نوآوری نیست. زیرا خلاقیت را می توان به راحتی در زندگی روزانه حس کرد و آن را لمس نمود. با وجود این همان طور که ذکر شد درباره خلاقیت نظریه های متنوعی وجود دارد.

مکاتب مختلف روان شناسی نیز از زوایای مختلفی به خلاقیت نگریسته اند. در اینجا ما برای تکمیل بحث دیدگاه های مختلف مکاتب را درباره ی خلاقیت مورد بررسی قرار می دهیم. از بین مکاتب مختلف، آنهایی انتخاب می شوند که درباره ی بحث بیشتری نموده اند.

بر اساس تعریف رابرت، خلاقیت و تخیل خصوصیتی در ذات انسان است. در حالی که او موسیقی دان و آهنگ ساز است این تعریف نشان دهنده ی زندگی او به عنوان یک موسیقی دان است. او دائماً می خواهد که خلاق باشد و در نتیجه خلاقیت را به عنوان بخشی از طبیعت انسان می داند.

روش های خلاقیت و تخیل

تعاریف مختلف از خلاقیت و تخیل:

 فرآیندی که در بر گیرنده تفکر و واکنش است و انسان با تجارب گذشته اش ارتباط برقرار می کند. به محرک ها (اشیاء، نشانه ها، مفاهیم، افراد، موقعیت ها) و معمولاً دست کم یک مجموعه منحصر به فرد واکنش نشان می دهد.
 آفریدن، به وجود آوردن.
 بیان عقاید اصیل، بخش ذاتی بشر.
 توانایی ساختن آن چیزی که تصور می کنیم وجود دارد.
 تولید چیزی که به انسان الهام می شود.
 با هوش بودن و طراح بودن.
 جرئت متفاوت بودن.
توانایی یا قدرت ذهنی یا بدنی برای ساختن یا باز سازی واقعیت به نحوه ی منحصر به فرد.
 انگیزه برای یادگیری.
 به فعل در آوردن توانایی ها.

پروژه ای دارید؟

فرم زیر را پر کنید تا با شما تماس بگیریم

+982188961220