UI و UX:

بایید اول یه توضیح خلاصه از مقاله قبل بگیم در مورد UI و UX ، در یک خط اگر بخواهیم UX رو تعریف کنیم تجربه ای هست که یک کاربر در استفاده از یک اپلیکیشن یا سایت داریم که آیا این تجربه خوبه یا نه و اما UI چیه؟  مجموعه ای از همه آیتم ها و عناصر مثل کلید و نمادهایی هست که در یک صفحه داریم .

نکته در مورد UX:

 ما باید در مورد یوزرهامون تحقیق کنیم ببینیم چی دوست دارند. از چه قسمتی از سایت لذت میبرند. یعنی واسشون حس بهتری دارد مثل استفاده ای که خودمون از سایت ها و اکسسوری هایی دیگه مثل موبایل انجام میدهیم و دوست داریم کاربری راحتی داشته باشد و به اصطلاح User Friendly  باشد.

برای آنالیز مشتری هایمان در زمینه رابط و تجربه کاربر

می توانیم از پرسنا و سایت مپ استفاده کنیم. بعد از اینکه آنالیز تکمیل شد براشون ایده پردازی کنیم.ما توی نقشه راه(سایت مپ) مشتری که از ابتدا تا انتهای کار یک مشتری درون  به عنوان مثال سایت رو میاد بررسی میکند و می‌گوید که یوزر از اول که وارد سایت شده است. روی چه گزینه هایی کلیک کرده و چه راهی رو رفته تا خرید محصول و یا نتیجه نهایی که میخواسته رسیده چه مشکلاتی داشته و در واقع یه UX کار باید جا پای مشتری بگزارد و از دید آن به این روند نگاه کند.

بعد از اینکه متوجه این مشکلات شد. باید ایده پردازی کند و برای آن مشکلاتی که وجود داشت راه حل پیدا کند. و آن‌ها را رو طی وایرفریم ترسیم کند و در مرحله اجرا و تست قرار بدهد و  ببیند آیا درست هستند یا خیر؟

وقتی این بخش کار انجام شد و وایرفریم ها آماده شد UI کارها وارد کار می شوند می‌آیند رابط روطراحی می کنند. و موقعی که طراحی انجام شد و آن طراحی از UX کارها گرفته شد میان و رنگ هارو روش پیاده می کنند. و اینکه المان ها به چه شکلی باشه رو مشخص می کنند بعد از پیاده سازی این گزینه ها آن را به UX کار تحویل می دهند و یا خودشان از آن  تست می گیرند و اگر مشکلی داشته باشد. آن را حل می کنند. و نتیجه این کارها میشه یک پروژه یا محصول نهایی که در اختیار برنامه نویس قرار می گیره و برنامه نویس براساس آن طراحی که توسط UI و UX کار انجام گرفته کدنویسی رو شروع می کنه

تفکر طراحی در(رابط و تجربه کاربری)UI و UX

یکی از اصول پایه ای هست که یک طراح باید در خودش تقویت کند و به این تفکر قابل توجه برسه

تفکر طراحی یک فرآیند تکرار شونده است که در آن تلاش می شود تا با درک کاربر،فرضیات او را به چالش بکشد و برای تعریف راهکارها و راه حل های جایگزین که ممکن است با سطح درک اولیه طراح سریع مشخص نشود،مشکلات را دوباره تعریف کند.

در تفکر طراحی محصول(وب یا اپلیکیشن) مدیرها می آیند و روی کاربر نهایی تمرکز می کنند یعنی آن کسانی که قرار است از محصول ما استفاده کنند.

چرا کاربران نهایی برای مدیرها مهم تر هستند؟

آن ها کسانی هستند که قرار است از این محصول استفاده کنند. پس باید از این محصول خوششان بیاید و جذب آن بشوند.

تفکر طراحی یک چرخه است که مدام در حال تکرار است. و در روند سوالات به کاربر کمک می کند: زیر سوال بردن مسئله،زیر سوال بردن فرضیات و زیر سوال بردن مفاهیم.

تفکر طراحی همچنین شامل آزمایش مداوم است مانند: طراحی،نمونه سازی اولیه،آزمایش،آزمایش مفاهیم و ایده ها.     

کاری که در اصل در تفکر طراحی باید انجام دهیم. این است که خودمان را جای کاربر قرار بدهیم و متوجه بشویم که کاربر در به عنوان مثال سایت ما به دنبال چه چیزی می گردد. و از چه چیزی  لذت می برد. و بعد از آن باید(UI و UX) فرضیات و مشکلاتی که کاربر با طراحی های قبلی داشته رو به چالش بکشیم و بیایم برای تعریف راهکارها و ایده های جایگزین آن مشکلات را تعریف کنیم که حالا امکان داره از درک اولیه ما دور باشه چون باید یکسری تغییرات در فکر ما نسبت به آن موضوع اتفاق بیفته.

چالش فرضیات:

ما موضوعی رو داریم مطرح می کنیم. به اسم چالش فرضیات (UI و UX)که برای درک آن میخوایم سه سوال به طور مثال ازتون بپرسیم. که مطمئنا در همون لحظه که سوال پرسیده می شود یک جواب برای آن در ذهن شما وجود دارد

1. درها همیشه باید با دستگیره باز شوند؟
2. آیا شیرآلات همیشه باید با دست کار کنند؟
3. آیا ماشین باید همیشه راننده و فرمان داشته باشد؟

جواب همین سوالات در ذهن شما در حال حاضر نه بود. در صورتی که یه زمانی فکر کردن به این که برای انجام این کارها مگه راه دیگری هم وجو دارد. غیرممکن بود ولی الان به روتین زندگی تبدیل شدند.

یه زمانی کسی نمی تونست به این فکر کنه که یه ماشین خودران باشه در صورتیکه الان این اتفاق افتاده.

برای اینکه این اتفاق ها بیفتد. لازم است که فرضیات ثابت رو از بین ببریم به عنوان مثال به جای اینکه این سوال رو برای طراحیمون داشته باشیم. که چه جور دستگیره ای برای باز کردن در طراحی کنیم. می توانیم این سوال رو بپرسیم که چه چیزی می توانیم برای باز کردن در طراحی کنیم.

نتیجه تفکر طراحی:

واقع تفکر طراحی می خواهد در نهایت به این برسد. که ما برای افرادی که می خواهیم برای آن ها محصول یا خدماتی را طراحی کنیم. به درک درستی برسیم و بفهمیم که نیاز آن ها چیست.

در تفکر طراحی (UI و UX)برای اینکه ایده های درستی خلق بشوند. از روش های انسان محور برای تولید ایده استفاده می شود. مثل طوفان فکری که حتما در ادامه مقاله توضیح کاملی از آن را خواهیم داشت.

داخل طوفان فکری این انسان ها هستند که تصمیم می گیرند،یک شخص تصمیم گیرنده نیست.

تفکر طراحی همیشه در حال آزمایش کردن است.از ایده اولیه تا طراحی،نمونه سازی تمام اینها مداوم در حال آزمایش است. به عنوان مثال اگر در مرحله نمونه سازی متوجه بشیم که باید در طراحی تغییری ایجاد بشود. اون تغییر رو در طرح ایجاد می کنیم. و بعد از آن مجدد مرحله نمونه سازی رو از سر می گیریم و همین مساله یکی از دلایلی است. که گفته می شود. تفکر طراحی یک فرآیند تکرارشونده است.

مراحل تفکر طراحی

انواع مختلفی از فرآیند تفکر طراحی در رابط و تجربه کاربری (UI و UX)وجود دارد که ما روشی را استفاده می کنیم. که یک مدل پنج فازی هست و معروف هست به روش
دی اسکول.

قدم اول تفکر طراحی همدردی،همدلی و یا درک نیاز کاربرمی شود. در این مرحله طراحان با افراد واقعی صحبت می کنند و نظراتشون رو بدون جهت گیری ثبت می کنند. یعنی در واقع فقط به نظرات کاربران گوش دهید. نه به جای آن ها گوش دهید و نه به جای آن فکر کنید.و فقط آن ها را درک می کنند.

در این مرحله از رابط و تجربه کاربری ما دو کار می‌توانیم انجام دهیم:

مرحله اول

 باید با کارشناسان آن حوزه صحبت کنیم و از آن ها مشورت بگیریم. چون فرد طراح مطمئنا در تمام زمینه ها و مشاغل اطلاعات کافی ندارد. و باید بداند که مشتری محصول چه شغلی دارد. و می خواهد محصولش را به چه افرادی ارائه دهد.

در مرحله دوم

می توانیم در محیطی که محصول موردنظر تولید می شود. حضور داشته باشیم و از نزدیک با روند تولید و باید و نبایدهای طراحی آن محصول آشنا شویم.

در کل باید تا می توانیم از طریق کارشناسان،تولید کنندگان و کاربران خود به جمع‌آوری اطلاعات بپردازیم.

تعریف مسئله:

در این مرحله یافته های خودمان را از مرحله قبلی و داده هایی که جمع آوری کردیم ترکیب می کنیم. تا نیازی هایی که برآورده نشده را بتوانیم بشناسیم که به خود این مرحله تعریف آن مسئله می گویند. که در این مرحله باید تلاش کنیم. که موضوع را از دید خودمان و یا سازمان تعریف نکنیم و موضوع را از دید کاربر بررسی کنیم.

ما باید بتونیم که نظرات مشتری و یا کاربرهارو با هم ترکیب کنیم. و آن موضوعی که اکثر مشتری هامون با آن دچار مشکل هستند. چیه و به این نتیجه برسیم که چه چیزی نظر مشتری رو به خودش جلب میکنه. و آن مشکل را از بین میبرد. ما تا اینجای این مقاله توانستیم مسئله را تعریف کنیم. و متوجه شدیم کاربران هدف ما چه افرادی هستند و خواسته آن ها چیست؟ برای حل مسئله و ایده پردازی و کلی آموزش دیگر در زمینه رابط و تجربه کاربری با ما در سایت www.zhinoora.com  قسمت بلاگ در ارتباط باشید.